دُرَر
مروارید ها
مفرد: دُرّ
أَمْسَكَ
به دست گرفت و نگه داشت
یَتَناجَی
با هم راز میگویند
أَثارَ
برانگیخت
سَحَبَ
کشید
صدق
حَتَّی تُصَدِّقَ
باور کرد
تا باور کنی
لاحَظَ
ملاحظه کرد
مهرجان
جشنواره
أَتقَی
پرهیزگارترین
اِحتِفاظ
نگاه داشتن
اعتصم
(با دست گرفت)چنگ زد
تَرَی
می بینی، ببینی
ثلج
برف . یخ
سحب
Last changed2 months ago